پیش‌نیازهای بازپروری دیجیتال مؤثر

موفقیت در پیاده‌سازی بازپروری دیجیتال مستلزم یک بنیان راهبردی و سیاستی محکم است. این شامل همسوسازی بازپروری دیجیتال با مأموریت کلی سازمان، منابع موجود و توانمندی‌های دیجیتال آن است. همان‌طور که تأکید شده، ایجاد یک برنامه جامع و شناسایی مراحل راهبردی برای اجرا و سنجش موفقیت، حیاتی است.

یکی از ارکان اساسی، ایجاد «چارچوب‌های سیاستی، نظارتی و اخلاقی» است. این به معنای تعریف «پادمان‌های اخلاقی» شامل قانون‌مداری، حریم خصوصی، شفافیت، عادی‌سازی، برابری و انصاف، تناسب و عاملیت است. رعایت مقررات حفاظت از داده‌ها (مانند GDPR) و مقررات مربوط به هوش مصنوعی نیز باید مد نظر قرار گیرد و بر منطبق بودن بر راهبردهای با حقوق بشر تأکید شده­است.

همچنین، «ارزیابی بلوغ دیجیتال» سازمان ضروری است. این ارزیابی، آمادگی سازمان را برای تحول دیجیتال با در نظر گرفتن نیازهای زندانیان، فرهنگ زندان، اولویت‌های سازمانی، توانمندی فناورانه و فعالیت‌های ارزیابی، می‌سنجد. این ارزیابی مشخص می‌کند که آیا سازمان در دسته «آماده‌کنندگان»، «پیشروندگان» یا «پیشگامان» قرار می‌گیرد. این عناصر بنیادین تضمین می‌کنند که بازپروری دیجیتال یک ابتکار مقطعی نیست، بلکه یک تحول برنامه‌ریزی‌شده، اخلاقاً صحیح و راهبردی است. ارزیابی بلوغ دیجیتال به‌ویژه برای برنامه‌ریزی واقع‌بینانه و تخصیص منابع اهمیت دارد.

 

 

 

 
زیرساخت، فناوری و منابع ضروری

تأمین «زیرساخت دیجیتال قوی» یک پیش‌نیاز غیرقابل انکار است. این شامل اتصال اینترنت/شبکه قابل اعتماد، سخت‌افزار مناسب (تبلت، لپ‌تاپ، کیوسک) و پلتفرم‌های امن است. طبق منابع، زیرساخت فناوری و دیجیتال قوی، به‌ویژه پس از همه‌گیری کووید-۱۹، پیش‌نیاز هرگونه ارائه برنامه و منابع است.

«سرمایه‌گذاری» کافی نیز حیاتی است. بودجه اختصاصی فدرال/ایالتی برای نهادهای اصلاحی جهت نوسازی زیرساخت دیجیتال، انجام ارزیابی‌های شبکه و ممیزی تجهیزات موجود، ضروری است. بدون زیرساخت و بودجه کافی، حتی بهترین برنامه‌های بازپروری دیجیتال نیز با شکست مواجه خواهند شد. این امر برای بسیاری از نظام‌های اصلاحی، به‌ویژه مراکز قدیمی‌تر، یک مانع بزرگ است.

«انتخاب فناوری مناسب» نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. فناوری‌های منتخب باید متناسب با هدف، امن و کاربرپسند برای زندانیان و کارکنان باشند.

 
 
سرمایه انسانی: آموزش کارکنان، سواد دیجیتال و ظرفیت‌سازی

«مشارکت و آموزش کارکنان» نقشی حیاتی ایفا می‌کند. باید اطمینان حاصل شود که کارکنان نگرش مثبتی دارند، اهداف را درک می‌کنند و از دانش و مهارت‌های لازم برخوردارند. رسیدگی به شکاف‌های مهارتی دیجیتال در میان کارکنان و مدیریت تغییرات در تعاملات کارکنان و زندانیان نیز ضروری است.

«سواد دیجیتال زندانیان» نیز باید مورد توجه قرار گیرد. ارائه آموزش مهارت‌های دیجیتال پایه‌ای به زندانیان برای استفاده مؤثر از ابزارهای بازپروری و آمادگی برای جامعه دیجیتال، ضروری است.

نیاز به «تخصص ویژه» نیز وجود دارد. کارکنانی با تخصص دیجیتال خاص برای پیاده‌سازی، نگهداری و پشتیبانی مورد نیاز هستند. عنصر انسانی بسیار مهم است. فناوری تنها یک ابزار است؛ اثربخشی آن به توانایی و تمایل کارکنان و زندانیان برای استفاده مناسب از آن بستگی دارد. غلبه بر مقاومت و ایجاد ظرفیت، کلیدی است.

 
پادمان‌های قانونی، نظارتی و اخلاقی

«انطباق با حقوق بشر» یک اصل بنیادین است. باید اطمینان حاصل شود که تمام ابتکارات با استانداردهای بین‌المللی حقوق بشر، از جمله قوانین نلسون ماندلا، همسو هستند.

«قوانین حفاظت از داده‌ها» نیز باید رعایت شوند. پایبندی به مقررات مربوط به حریم خصوصی داده‌ها (مانند GDPR) الزامی است.

«چارچوب‌های قانونی روشن برای استفاده» از ابزارهای دیجیتال مانند نظارت الکترونیکی، باید ایجاد شود. این شامل شرایط استفاده، حقوق فرد تحت نظارت و پروتکل‌های مدیریت داده‌ها است. نظارت قانونی و اخلاقی قوی برای جلوگیری از سوءاستفاده و حمایت از حقوق جمعیت آسیب‌پذیر، غیرقابل مذاکره است. این شامل قوانین روشن در مورد مالکیت داده‌ها، دسترسی و امنیت است.

 
نیازسنجی، همکاری ذی‌نفعان و تولید مشترک

«نیازسنجی بازپروری» گام اول است. شناسایی نیازهای خاص جمعیت هدف برای اطمینان از مناسب بودن خدمات و پرداختن به اهداف زندگی، انگیزه‌ها و شبکه‌های حمایتی، ضروری است.

«همکاری ذی‌نفعان» نیز اهمیت دارد. همکاری با زندانیان، کارکنان، سازمان‌های خارجی، ارائه‌دهندگان فناوری و جامعه ضروری است

«تولید مشترک» به معنای همکاری برابر متخصصان و کاربران خدمات برای طراحی و ارائه مسیرها و منابع، با تمرکز بر توسعه نقاط قوت شرکت‌کنندگان است. رویکرد کاربر-محور، با مشارکت افرادی که از فناوری استفاده خواهند کرد و تحت تأثیر آن قرار خواهند گرفت، احتمال بیشتری دارد که به مداخلات موفق و معنادار منجر شود.

پیش‌نیازهای ذکر شده (راهبرد، زیرساخت، سرمایه انسانی، پادمان‌های قانونی، نیازسنجی) سیلوهای مستقلی نیستند، بلکه به‌شدت به یکدیگر وابسته‌اند. شکست در یک حوزه می‌تواند موفقیت در حوزه‌های دیگر را به‌طور جدی تضعیف کند و سناریوی «ضعیف‌ترین حلقه» را ایجاد نماید. یک راهبرد قوی بدون زیرساخت بی‌فایده است. زیرساخت پیشرفته اگر کارکنان و زندانیان فاقد سواد دیجیتال یا تمایل به استفاده از آن باشند، بی‌اثر است. حتی با وجود راهبرد، زیرساخت و کاربران ماهر، فقدان پادمان‌های قانونی/اخلاقی می‌تواند منجر به نقض حقوق و از دست دادن اعتماد شود و برنامه را از مسیر خارج کند. نیازسنجی تضمین می‌کند که ابزارهای مناسب انتخاب می‌شوند، اما بدون تولید مشترک، ممکن است استقبال کم باشد. بنابراین، بازپروری دیجیتال موفق نیازمند توسعه جامع و همزمان در تمام این حوزه‌های پیش‌نیاز است. یک رویکرد مقطعی احتمالاً با شکست مواجه خواهد شد.

مفهوم «ارزیابی بلوغ دیجیتال» نشان می‌دهد که آمادگی برای بازپروری دیجیتال یک بررسی یک‌باره نیست، بلکه یک فرآیند مستمر توسعه و انطباق است. نظام‌های اصلاحی باید به‌طور مداوم توانمندی‌های دیجیتال خود را تکامل بخشند. فناوری به‌سرعت تغییر می‌کند. نیازهای جمعیت زندانیان می‌تواند تغییر کند. درس‌های آموخته‌شده از پیاده‌سازی‌های اولیه نیازمند تعدیل در راهبرد و عمل خواهد بود. بنابراین، یک سازمان اصلاحی ممکن است با گذشت زمان از یک «آماده‌کننده» به یک «پیشرونده» تبدیل شود، اما این امر نیازمند سرمایه‌گذاری، یادگیری و انطباق مستمر است، نه اینکه تحول دیجیتال را یک پروژه محدود تلقی کند. این امر نشان‌دهنده نیاز به ساختارها یا نقش‌های دائمی در سازمان‌های اصلاحی است که به نظارت و تکامل تلاش‌های بازپروری دیجیتال اختصاص یافته‌اند.

اگرچه «قهرمانان» و رهبری به‌طور مستقل در لیست پیش‌نیازها ذکر نشده‌اند، پیمایش موفقیت‌آمیز پیش‌نیازهای پیچیده‌ای مانند مشارکت کارکنان، تأمین سرمایه‌گذاری و هدایت تغییرات راهبردی، اغلب به رهبری قوی و «قهرمانان» داخلی متکی است که از ابتکارات بازپروری دیجیتال حمایت کرده و آن‌ها را هدایت می‌کنند. پیاده‌سازی بازپروری دیجیتال شامل تغییرات سازمانی قابل توجهی است که اغلب با مقاومت مواجه می‌شود. تأمین بودجه برای زیرساخت و هزینه‌های عملیاتی مستمر نیازمند حمایت قوی است. هماهنگی میان بخش‌های مختلف و با ذی‌نفعان خارجی مستلزم رهبری مؤثر است. در حالی که منابع به «رهبری و هماهنگی» برای تحقیق و ارزیابی اشاره می‌کند، این امر به‌طور ضمنی به کل ابتکار گسترش می‌یابد. بدون رهبران متعهد یا قهرمانان تأثیرگذار که چشم‌انداز را هدایت کنند، حتی برنامه‌های به‌خوبی طراحی‌شده نیز ممکن است به دلیل سکون بوروکراتیک یا عدم تمرکز پایدار، با شکست مواجه شوند.

دسته پیش‌نیاز اجزای/اقدامات کلیدی دلیل/اهمیت برای موفقیت
چارچوب‌های راهبردی و سیاستی – همسوسازی با مأموریت سازمان – ایجاد برنامه جامع و مراحل راهبردی – تعریف پادمان‌های اخلاقی (قانون‌مداری، حریم خصوصی، شفافیت، عادی‌سازی، برابری، تناسب، عاملیت) – ارزیابی بلوغ دیجیتال سازمان تضمین می‌کند که بازپروری دیجیتال یک تحول برنامه‌ریزی‌شده، اخلاقاً صحیح و راهبردی است، نه یک ابتکار مقطعی.
زیرساخت و منابع فناورانه – اتصال اینترنت/شبکه قابل اعتماد – سخت‌افزار مناسب (تبلت، لپ‌تاپ، کیوسک) – پلتفرم‌های امن – سرمایه‌گذاری اختصاصی برای نوسازی و ارزیابی- انتخاب فناوری متناسب با هدف، امن و کاربرپسند بدون زیرساخت و بودجه کافی، حتی بهترین برنامه‌های طراحی‌شده نیز با شکست مواجه خواهند شد.
سرمایه انسانی و ظرفیت‌سازی – تضمین نگرش مثبت و درک اهداف توسط کارکنان – آموزش مهارت‌های دیجیتال لازم به کارکنان  – مدیریت تغییرات در تعاملات کارکنان و زندانیان – ارائه آموزش مهارت‌های دیجیتال پایه‌ای به زندانیان- نیاز به کارکنانی با تخصص دیجیتال خاص اثربخشی فناوری به توانایی و تمایل کارکنان و زندانیان برای استفاده مناسب از آن بستگی دارد.
پادمان‌های قانونی، نظارتی و اخلاقی – همسویی با استانداردهای بین‌المللی حقوق بشر (مانند قوانین نلسون ماندلا) – پایبندی به مقررات حفاظت از داده‌ها (مانند GDPR) – ایجاد چارچوب‌های قانونی روشن برای استفاده از ابزارهای دیجیتال (مانند نظارت الکترونیکی) نظارت قانونی و اخلاقی قوی برای جلوگیری از سوءاستفاده و حمایت از حقوق جمعیت آسیب‌پذیر ضروری است.
نیازسنجی و همکاری – شناسایی نیازهای خاص جمعیت هدف – همکاری با زندانیان، کارکنان، سازمان‌های خارجی، ارائه‌دهندگان فناوری و جامعه – تولید مشترک برنامه‌ها و منابع با مشارکت برابر کاربران خدمات رویکرد کاربر-محور احتمال بیشتری دارد که به مداخلات موفق و معنادار منجر شود.

 

 

پیش‌نیازهای اصلی برای پیاده‌سازی موفق بازپروری دیجیتال